لعنت به تو که احساساتمو به بازی گرفتی...
فراموش کردمت...
لمس کن کلماتی ر اکه برایت می نویسم ... لعنت به من كه پاي تو نموندم....لعنت به من كه قلبتو شكوندم روياي تو شده جدايي از من....همنفسم بيا بمون پيش من خودت ميدوني كه سهم ما نيست....جدايی و بريدن و شكستن چشماي من پر از اشك شب و روز....حق ميدم بهت تو اتيش عشق من نسوز برو با مردي كه تو روياهاته....ولي بدون قلب منم باهاته روياي تو كابوس شب هاي من....دليل خنده هات حرف دل من
نظرات شما عزیزان:
تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست ... تا بدانی نبودنت آزارم می دهد ... لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان ... که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد ...
لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است ... لمس کن لحظه هایم را ... تویی که می دانی من چگونه عاشقت هستم، لمس کن این با تو نبودنها را.
لعنت به من كه ساده دل بريدم....لعنت به من كه دردتو نديدم
طراح : صـ♥ـدفــ |