لعنت به تو که احساساتمو به بازی گرفتی...

فراموش کردمت...

در جلسه ی امتحان عشق

 

!! من مانده ام و یک برگه ی سفید

 

یک دنیا حرف نا گفتنی٬

 

... یک بغل تنهایی و دلتنگی

 

درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمیشود

 

...در این سکوت بغض آلود

 

!! قطره ای کوچک هوس سرسره بازی میکند

 

و برگه ی سفیدم

 

!!عاشقانه قطره را در آغوش می کشد

.

.. عشق تو نوشتنی نیست

 

آپلود عکس

 

در برگه ام کنار آن  قطره

 

!!یک قلب کوچک میکشم

 

وقت تمام است

 

....برگه ها بالا.....

 

+ دو شنبه 27 آبان 1392برچسب:, ساعت14:22 الهام| |

 

+ سه شنبه 21 آبان 1392برچسب:, ساعت16:29 الهام| |

 

+ سه شنبه 21 آبان 1392برچسب:, ساعت16:9 الهام| |

گاهـے حجم ِ دلتنگے هایَـ م آنقــدر زیــآد میشـود

ڪــﮧ دنیــا با تمامـ ِ وسعتش برایَــ م تنــگ میشود !

دلــتــنگـــم . . . !

دلتنگ ِ ڪـسـے ڪـﮧ گردش ِ روزگارش

بـﮧ مَــ ن ڪـﮧ رسید از حرڪـت ایستاد !

... دلتنگ ِ ڪـسـے ڪـﮧ دلتنگـےهایم را ندید

دلتنگ ِ خودمـ

خودے ڪـﮧ مدتهاست گم ڪـرده ام . . . !!

 

+ سه شنبه 21 آبان 1392برچسب:, ساعت16:7 الهام| |

گفت :جبران می کنم ، گفتم کدام را؟
عمر رفته را
روح شکسته را
دل مرده اما تپنده را؟
حالا من هیچ
... ... جواب این تار موهای سپید را می دهی؟
نگاهی به سرم کرد و گفت.............
وای ... خبر نداشتم
چه پیر شدی

گفتم :جبران می کنی؟

گفت: کدام را؟

+ سه شنبه 21 آبان 1392برچسب:, ساعت16:6 الهام| |

عشق همچون نقاشیست با این تفاوت که نقاشی را می توان پاک کرد اما عشق را هرگز!

عشق همچون نقاشیست با این تفاوت که نقاشی را می توان پاک کرد اما عشق را هرگز!


یکی می پرسد اندوه تو از چیست ؟ سبب ساز سکوت مبهمت کیست ؟ می نویستم برای آنکه باید باشد و نیست



شب بود ، شمع بود ، من بودم و غم … شب رفت ، شمع سوخت ، من موندم و غم …



من به جرم باوفایی این چنین تنها شدم ، چون ندارم همدمی بازیچه ی دلها شدم

 

+ سه شنبه 21 آبان 1392برچسب:, ساعت16:1 الهام| |

میترسـَم از تنہـایــے. . . از ڪـوچہ هاے خَـلوَتـــ. . . از زندِگـــے سوتـــ و ڪــور. . . مـטּ مُـتنفِـرَم از تنہـایـــے. . . مـטּ میتـَرسَم از دَستـــ بــِدَهـَم عشقـَم را. .. میتـرسـَم از سیاهـــے. . . مـטּ میتـَرسـَم صِداـــے نَفسہــایـَم را بشنـَوم میتـَرسـَم از صِداــے قـلبـَم. . . میتـَرسـَم روزــے سُـخنـــے نباشـَد بیـטּ مـا. . . اَمــا. . .! اَمـا خـَلوتـــِ دِلـَم را دوستـــ دارَم. . . آرامـِش بــے اِنتہــا و سُڪـوتـــ دَر قـلبــَم را دوستـــ دارَم. ... -------------------------------------------------------------------------------- کاش... لااقل برای یک بار لرزش دست هایت را روی گونه های خیس از اشکم حس کرده بودم حالا که رفته ای من از کجا بفهمم که خوشبختی چه حسی داره؟؟
+ سه شنبه 21 آبان 1392برچسب:, ساعت15:54 الهام| |

گاهی سخت می شود … دوستش داری و نمی داند دوستش داری و نمی خواهد دوستش داری و نمی آید دوستش داری و سهم تو از بودنش فقط تصویری است رویایی در سرزمین خیالت دوستش داری و سهم تو از این همه ، تنهایی است ....
+ سه شنبه 21 آبان 1392برچسب:, ساعت15:53 الهام| |

دوست داشتن دل می خواهد نه دلیل روزی که می گفتی من با تو می مانم روزی که دانستی من بی تو می میرم روزی که با عشقت بستی به زنجیرم بازنده بودم این بوده تقدیرم خوش باوری بودم پیش نگاه تو هر دم زچشمانت خواندم کلامی نو عاشق نبودی تو من عاشقت بودم در قبله گاه عشق بودی تو معبودم آرام و آسوده در خوابی خوش بودی یک لحظه من بی تو هرگز نیاسودم عشق تو چون برگی در دست طوفان بود دل کندن و رفتن پیش تو آسان بود روزی به من گفتی دیگر نمی مانم گفتم که می می رم گفتی که می دانم باور نمی کردم هرگز جدایی را آن آمدن با عشق این بی وفایی را
+ سه شنبه 21 آبان 1392برچسب:, ساعت15:49 الهام| |

باز باران نه نگویید با ترانه می سرایم این ترانه جور دیگر باز باران بی ترانه دانه دانه بر بام خانه یادم آید روز باران پا به پای بغض سنگین تلخ و غمگین دل شکسته اشک ریزان عاشقی سرخورده بودم می دریدم قلب خود را دور می گشتی تو از من با دو چشم خیس و گریان می شنیدم از دل خود این نوای کودکانه پر بهانه زود برگردی به خانه یادت آید هستی من آن دل تو جار می زد این ترانه باز باران باز می گردم به خانه
+ سه شنبه 21 آبان 1392برچسب:, ساعت15:18 الهام| |



طراح : صـ♥ـدفــ